۲۹۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۳

هر که او دعوی مستی می‌کند
آشکارا بت‌پرستی می‌کند

هستی آن را می‌سزد کز نیستی
هر نفس صدگونه هستی می‌کند

هر که از خاک درش رفعت نیافت
لاجرم سر سوی پستی می‌کند

دل که خورد از جام عشقش جرعه‌ای
بی‌خبر شد، شور و مستی می‌کند

دل چو خواهم باختن در پای او
جان ز شوقش پیش دستی می‌کند

چند گویی کو جفا تا کی کند؟
ای عراقی، تا تو هستی می‌کند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.