هوش مصنوعی:
این شعر از عراقی بیانگر درد و رنج هجران و دوری از یار است. شاعر با بیان احساسات عمیق خود، از غم و اندوه ناشی از این جدایی مینالد و درمان درد خود را تنها در دیدار یار میداند. او از بیقراری و سرگردانی دلش سخن میگوید و اشاره میکند که هر کس مانند او از یار دور بماند، دچار غم و اندوه شدید خواهد شد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیدهتر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۰۶
تا کی از ما یار ما پنهان بود؟
چشم ما تا کی چنین گریان بود؟
تا کی از وصلش نصیب بخت ما
محنت و درد دل و هجران بود؟
این چنین کز یار دور افتادهام
گر بگرید دیده، جای آن بود
چون دل ما خون شد از هجران او
چشم ما شاید که خون افشان بود
از فراقش دل ز جان آمد به جان
خود گرانی یار مرگ جان بود
بر امیدی زندهام، ورنه که را
طاقت آن هجر بیپایان بود؟
پیچ بر پیچ است بی او کار ما
کار ما تا کی چنین پیچان بود؟
محنت آباد دل پر درد ما
تا کی از هجران او ویران بود؟
درد ما را نیست درمان در جهان
درد ما را روی او درمان بود
چون دل ما از سر جان برنخاست
لاجرم پیوسته سرگردان بود
چون عراقی هر که دور از یار ماند
چشم او گریان، دلش بریان بود
چشم ما تا کی چنین گریان بود؟
تا کی از وصلش نصیب بخت ما
محنت و درد دل و هجران بود؟
این چنین کز یار دور افتادهام
گر بگرید دیده، جای آن بود
چون دل ما خون شد از هجران او
چشم ما شاید که خون افشان بود
از فراقش دل ز جان آمد به جان
خود گرانی یار مرگ جان بود
بر امیدی زندهام، ورنه که را
طاقت آن هجر بیپایان بود؟
پیچ بر پیچ است بی او کار ما
کار ما تا کی چنین پیچان بود؟
محنت آباد دل پر درد ما
تا کی از هجران او ویران بود؟
درد ما را نیست درمان در جهان
درد ما را روی او درمان بود
چون دل ما از سر جان برنخاست
لاجرم پیوسته سرگردان بود
چون عراقی هر که دور از یار ماند
چشم او گریان، دلش بریان بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.