هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شراب و می‌گساری به عنوان نمادی از شادی و رهایی از توبه و پرهیز سخن می‌گوید. او از زیبایی معشوق و فتنه‌انگیزی او یاد می‌کند و عشق را عامل اصلی شور و غوغا در زندگی خود می‌داند. شاعر همچنین به دنبال یافتن دل گم‌شده‌اش است و از میخانه به عنوان مکانی برای این جستجو نام می‌برد.
رده سنی: 18+ اشاره به شراب و می‌گساری، استفاده از مفاهیم عاشقانه‌ی پیچیده و استعاره‌های غزل‌گونه که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۷

ساقی، ز شکر خنده شراب طرب انگیز
در ده، که به جان آمدم از توبه و پرهیز

در بزم ز رخسار دو صد شمع برافروز
وز لعل شکربار می و نقل فرو ریز

هر ساعتی از غمزه فریبی دگر آغاز
هر دم ز کرشمه شر و شوری دگر انگیز

آن دل که به رخسار تو دزدیده نظر کرد
او را به سر زلف نگونسار درآویز

و آن جام که به دام سر زلف تو درافتاد
قیدش کن و بسپار بدان غمزهٔ خونریز

در شهر ز عشق تو بسی فتنه و غوغاست
از خانه برون آ، بنشان شور شغب خیز

چون طینت من از می مهر تو سرشتند
کی توبه کنم از می ناب طرب انگیز؟

ای فتنه، که آموخت تو را کز رخ چون ماه
بفریب دل اهل جهان ناگه و بگریز؟

خواهی که بیابی دل گم کرده، عراقی؟
خاک در میخانه به غربال فرو بیز
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.