هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عراقی، توصیف زیبایی‌های معشوق و حالات عاشقانه‌ی شاعر را بیان می‌کند. شاعر با تصاویر شاعرانه‌ای مانند باغ رخسار معشوق، لعل شکر بار، زلف سودایی و خال لب، عشق خود را به تصویر می‌کشد و از سرمستی ناشی از این عشق سخن می‌گوید. او باغ و گلزار را به روی معشوق تشبیه می‌کند و معتقد است که هیچ تماشایی در عالم بهتر از دیدن روی دلدار در خلوت نیست.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و تصاویر شاعرانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند سرمستی عشق و حالات عاشقانه نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۳۹

تماشا می‌کند هر دم دلم در باغ رخسارش
به کام دل همی نوشد می لعل شکر بارش

دلی دارم، مسلمانان، چو زلف یار سودایی
همه در بند آن باشد که گردد گرد رخسارش

چه خوش باشد دل آن لحظه! که در باغ جمال او
گهی گل چیند از رویش، گهی شکر ز گفتارش

گهی در پای او غلتان چو زلف بی‌قرار او
گه‌از خال لبش سرمست همچون چشم خونخوارش

از آن خوشتر تماشایی تواند بود در عالم
که بیند دیدهٔ عاشق به خلوت روی دلدارش؟

چنان سرمست شد جانم ز جام عشق جانانم
که تا روز قیامت هم نخواهی یافت هشیارش

بهار و باغ و گلزار عراقی روی جانان است
ز صد خلد برین خوشتر بهار و باغ و گلزارش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.