هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از عراقی، زیبایی‌های عشق و فداکاری عشاق را ستایش می‌کند. شاعر عشق را بلایی شیرین توصیف می‌کند که عشاق دل و جان خود را در آن می‌سپارند. او از نور جمال معشوق و فداکاری عشاق مانند اسکندر سخن می‌گوید و در نهایت اشاره می‌کند که عشاق مانند عراقی درد عشق را می‌فهمند و درمان آن را می‌دانند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال سنگین و نامفهوم باشد. درک این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات عرفانی و بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۴۵

حبذا عشق و حبذا عشاق
حبذا ذکر دوست را عشاق

حبذا آن زمان که پردهٔ عشق
بیخود از سر کنند با عشاق

نبرند از وفا طمع هرگز
نگریزند از جفا عشاق

خوش بلایی است عشق از آن دارند
دل و جان را درین بلا عشاق

آفتاب جمال او دیدند
نور دادند از آن ضیا عشاق

داده‌اند اندرین هوس جان‌ها
چون سکندر در آن هوا عشاق

بگشادند در سرای وجود
دری از عالم صفا عشاق

ای عراقی، چو تو نمی‌دانند
این چنین درد را دوا عشاق
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.