هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و وابستگی شدید خود به معشوق سخن می‌گوید. او از رنج‌ها و غم‌های ناشی از این عشق می‌نالد و از معشوق می‌خواهد که با او آشتی کند و از سر لطف به حالش رسیدگی کند. شاعر تأکید می‌کند که همیشه به فکر معشوق است و روز و شب آرزوی دیدار او را دارد.
رده سنی: 15+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل زیبایی‌های ادبی و عرفانی شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۱۵۶

از دل و جان عاشق زار توام
کشتهٔ اندوه و تیمار توام

آشتی کن بامن، آزرمم بدار،
من نه مرد جنگ و آزار توام

گر گناهی کرده‌ام بر من مگیر
عفو کن، من خود گرفتار توام

شاید ار یکدم غم کارم خوری
چون که من پیوسته غمخوار توام

حال من می‌پرس گه گاهی به لطف
چون که من رنجور و بیمار توام

چون عراقی نیستم فارغ ز تو
روز و شب جویای دیدار توام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.