هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و جدایی از معشوق بی‌وفا می‌نالد و از روزگار سخت و درویشی خود شکایت می‌کند. با این حال، در پایان به لطف خداوند امیدوار است و اعتقاد دارد که عاقبت کارش نیکو خواهد شد.
رده سنی: 15+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، بیان احساسات عمیق و مفاهیم انتزاعی مانند درویشی و امید به لطف الهی، مناسب سنین بالاتر می‌باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۷

باز در دام بلا افتاده‌ام
باز در چنگ عنا افتاده‌ام

این همه غم زان سوی من رو نهاد
کز رخ دلبر جدا افتاده‌ام

یاد ناورد آن نگار بی‌وفا
از من بیچاره، تا افتاده‌ام

دست من نگرفت روزی از کرم
تا ز دست او ز پا افتاده‌ام

ننگ می‌دارد ز درویشی من
چون کنم؟ چون بینوا افتاده‌ام

بر درش گر مفلسان را بار نیست
پس من مسکین چرا افتاده‌ام؟

هم نیم نومید از درگاه او
گرچه درویش و گدا افتاده‌ام

عاقبت نیکو شود کارم، چو من
بر سر کوی رجا افتاده‌ام

هان! عراقی، غم مخور، کز بهر تو
بر در لطف خدا افتاده‌ام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.