هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و دلبستگی شدید خود به معشوق سخن میگوید و از رنجهای عشق و دوری شکایت میکند. او از معشوق میخواهد که از جفا کردن دست بردارد، وگرنه به فریاد خواهد رسید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل موضوعات عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسنوسال نامناسب باشد. همچنین، درک کامل مفاهیم شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۱۷۴
بر من نظری کن، که منت عاشق زارم
دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم
تا خار غم عشق تو در پای دلم شد
بیروی تو گلهای چمن خار شمارم
نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد
نی فرصت آن تا نفسی با تو برآرم
تا شام درآید، ز غمت، زار بگریم
باشد که به گوش تو رسد نالهٔ زارم
کم کن تو جفا بر دل مسکین عراقی
ورنه، به خدا، دست به فریاد برآرم
دلدار و دلارام به غیر از تو ندارم
تا خار غم عشق تو در پای دلم شد
بیروی تو گلهای چمن خار شمارم
نی طاقت آن تا ز غمت صبر توان کرد
نی فرصت آن تا نفسی با تو برآرم
تا شام درآید، ز غمت، زار بگریم
باشد که به گوش تو رسد نالهٔ زارم
کم کن تو جفا بر دل مسکین عراقی
ورنه، به خدا، دست به فریاد برآرم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.