۴۵۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۲

ما، کانده تو نیاز داریم
دست از تو چگونه باز داریم؟

شادان به غم تو چون نباشیم؟
کز سوز غم تو ساز داریم

با سوز تو از چه رو نسازیم؟
چون لطف تو چاره ساز داریم

تیمار تو گر چه جان بکاهد
از جانش، چو جان، نیاز داریم

سر بر قدمت نهیم روزی
چون همت سرفراز داریم

جانبازی ما عجب نباشد
چون ما دل عشقباز داریم

گر جان برود، چه باک ما را؟
جانا، چو تو دلنواز داریم

دریاب، کز آتش فراقت
اندیشهٔ جان‌گداز داریم

بنما، که در انتظار رویت
پیوسته دو چشم باز داریم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.