هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و اشتیاق شاعر به معشوق یا پروردگار است. شاعر از فراق و دوری می‌نالد، اما با وجود تمام رنج‌ها، از عشق و وفاداری خود دست نمی‌کشد. او از معشوق می‌خواهد که گذری کند تا بتواند با او دمی بنشیند و از نظرش بهره‌مند شود. شاعر خود را همچون پروانه‌ای می‌داند که با وجود آگاهی از سوختن، به دور شمع می‌گردد. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که راهش دهد تا بتواند به او پناه ببرد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۵

گر چه دل خون کنی از خاک درت نگریزیم
جز تو فریادرسی کو که درو آویزیم؟

گذری کن، که مگر با تو دمی بنشینیم
نظری کن که خوشی از سر و جان برخیزیم

مشت خاکیم به خون جگر آغشته همه
از چنین خاک درین راه چه گرد انگیزیم؟

هم بسوزیم ز تاب رخ تو ناگاهی
همچو پروانه ز شمع ارچه بسی پرهیزیم

بیم آن است که در خون جگر غرق شویم
بسکه بر خاک درت خون جگر می‌ریزیم

تا دل گمشده را بر سر کویت یابیم
همه شب تا به سحر خاک درت می‌بیزیم

نیک و بد زان توایم، با دگریمان مگذار
با تو آمیخته‌ایم، با دگری نامیزیم

راه ده باز، که نزد تو پناه آوردیم
بو که از دست عراقی نفسی بگریزیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.