۳۳۴ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۹۶

ناخورده شراب می‌خروشیم
بنگر چه کنیم؟ اگر بنوشیم

از بی‌خبری خبر نداریم
پس بیهده ما چه می‌خروشیم؟

تا چند پزیم دیگ سودا؟
کز خامی خویشتن بجوشیم

دل مرده، برون کشیم خرقه
وز ماتم دل پلاس پوشیم

این زهد مزوری که ما راست
کس می نخرد، چه می‌فروشیم؟

با آنکه به ما نمی‌شود راست
این کار، ولیک هم بکوشیم

باشد که ز جام وصل جانان
یک جرعه به کام دل بنوشیم

شب خوش بودیم بی‌عراقی
امروز در آرزوی دوشیم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.