هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ناخورده شراب خروشیدن و بی‌خبری خود سخن می‌گوید. او از زهد مزور و تلاش بی‌ثمر خود انتقاد می‌کند و آرزوی وصال جانان و نوشیدن جرعه‌ای از جام عشق را دارد. همچنین، او به شب‌های خوش گذشته و آرزوی بازگشت به آن‌ها اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عرفانی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و عشق ممکن است نیاز به بلوغ فکری داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۱۹۶

ناخورده شراب می‌خروشیم
بنگر چه کنیم؟ اگر بنوشیم

از بی‌خبری خبر نداریم
پس بیهده ما چه می‌خروشیم؟

تا چند پزیم دیگ سودا؟
کز خامی خویشتن بجوشیم

دل مرده، برون کشیم خرقه
وز ماتم دل پلاس پوشیم

این زهد مزوری که ما راست
کس می نخرد، چه می‌فروشیم؟

با آنکه به ما نمی‌شود راست
این کار، ولیک هم بکوشیم

باشد که ز جام وصل جانان
یک جرعه به کام دل بنوشیم

شب خوش بودیم بی‌عراقی
امروز در آرزوی دوشیم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.