هوش مصنوعی: شاعر در این متن از حال و هوای مستی و بی‌خودی سخن می‌گوید و از تقابل میان خموشی و خروش، هوشیاری و مستی، و آرزوهای برآورده‌نشده می‌نالد. او از ناتوانی در رسیدن به معشوق و حسرت لحظات گذشته می‌گوید و از این که چرا با وجود فروختن زهد و تقوا، باز هم به خواسته‌هایش نمی‌رسد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و استعاره‌های مرتبط با شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی مضامین مانند حسرت و ناکامی نیاز به درک عمیق‌تری از زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۹۷

ناخورده شراب می‌خروشیم
خود تا چه کنیم؟ اگر بنوشیم

آنگاه شنو خروش مستان
این لحظه هنوز ما خموشیم

کو تابش می که پخته گردیم؟
از خامی خویش چند جوشیم؟

چون می نخرند زهد و تقوی
پس بیهده ما چه می‌فروشیم؟

از جام طرب‌فزای ساقی
یاران همه مست و ما به هوشیم

گر غمزهٔ مست او ببینیم
هیهات! که باز چون خروشیم؟

هر چند بدو رسید نتوان
لیکن چه کنیم؟ هم بکوشیم

شب خوش بودیم بی‌عراقی
امروز در آرزوی دوشیم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.