هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از درد فراق و دوری از معشوق شکایت میکند و آرزوی دیدار دوباره او را دارد. او از رنجهای ناشی از این جدایی میگوید و امیدوار است که روزی دوباره معشوق را ببیند. شعر پر از احساسات عمیق عاشقانه و حسرت است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل احساسات عمیق عاشقانه و مضامین عاطفی پیچیده است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۰۰
تا کی از دست فراق تو ستمها بینیم؟
هیچ باشد که تو را بار دگر وابینیم
دل دهیم، از سر زلف تو چو بویی یابیم
جان فشانیم، اگر آن رخ زیبا بینیم
روی خوب تو که هر دم دگران میبینند
چه شود گر بگذاری تو دمی ما بینیم؟
ما که دور از تو ز هجرانت به جان آمدهایم
از فراق تو بگو: چند بلاها بینیم؟
خورد زنگار غمت آینهٔ دل به فسوس
نیست ممکن که جمال تو در آنجا بینیم
گم شد آخر دل ما، بر در تو آمدهایم
تا بود کان دل گمکردهٔ خود وابینیم
گر بیابیم دلی، بر سر کویت یابیم
ور ببینیم رخی، در دل بینا بینیم
روی بنمای، که امروز ندیدیم رخت
ای بسا حسرت و اندوه که فردا بینیم!
روی زیبای تو، ای دوست، به کام دل خویش
تا عراقی بنمیرد نه همانا بینیم
هیچ باشد که تو را بار دگر وابینیم
دل دهیم، از سر زلف تو چو بویی یابیم
جان فشانیم، اگر آن رخ زیبا بینیم
روی خوب تو که هر دم دگران میبینند
چه شود گر بگذاری تو دمی ما بینیم؟
ما که دور از تو ز هجرانت به جان آمدهایم
از فراق تو بگو: چند بلاها بینیم؟
خورد زنگار غمت آینهٔ دل به فسوس
نیست ممکن که جمال تو در آنجا بینیم
گم شد آخر دل ما، بر در تو آمدهایم
تا بود کان دل گمکردهٔ خود وابینیم
گر بیابیم دلی، بر سر کویت یابیم
ور ببینیم رخی، در دل بینا بینیم
روی بنمای، که امروز ندیدیم رخت
ای بسا حسرت و اندوه که فردا بینیم!
روی زیبای تو، ای دوست، به کام دل خویش
تا عراقی بنمیرد نه همانا بینیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.