هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دلتنگی، غم، تنهایی و بی‌پناهی خود می‌گوید و از این که کسی را برای درد دل کردن ندارد، شکایت می‌کند. او احساس می‌کند در دام مشکلات گرفتار شده و از زندگی سودی نمی‌برد. همچنین از ظلمی که به او شده، گله می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی مانند غم، تنهایی و ناامیدی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد. درک این احساسات نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۰۲

ز دلتنگی به جانم با که گویم؟
ز غصه ناتوانم، با که گویم؟

ز تنهایی ملولم، چند نالم؟
ز بی‌یاری به جانم، با که گویم؟

به عالم در، ندارم غمگساری
نمی‌دارم، ندانم با که گویم؟

ز غصه صدهزاران قصه دارم
ولی پیش که خوانم؟ با که گویم؟

چو مرغ نیم بسمل در غم یار
میان خون تپانم، با که گویم؟

فتاده چون بود در دام صیدی؟
ز محنت همچنانم، با که گویم؟

به کام دوستان بودم، کنون باز
به کام دشمنانم، با که گویم؟

مرا از زندگانی نیست سودی
ز هستی در زیانم، با که گویم؟

همه بیداد بر من از عراقی است
ز بودش در فغانم، با که گویم؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.