هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از یار خود میخواهد که به او کمک کند، رنجهایش را بپذیرد و با مهربانی با او رفتار نماید. او اعتراف میکند که اشتباهاتی داشته اما امیدوار است یارش با بزرگواری از خطاهایش بگذرد. همچنین از دل و بخت خود میخواهد که در این راه یاریش کنند.
رده سنی:
16+
این شعر دارای مفاهیم عاطفی عمیق و درخواستهای احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و استعارههای شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۲۰
ای یار، بیا و یاریی کن
رنجه شو و غمگساریی کن
آخر سگک در تو بودم
یادم کن و حقگزاریی کن
ای نیک، ز من همه بد آمد
نیکی کن و بردباریی کن
بر عاشق خود مگیر خرده
ای دوست بزرگواریی کن
ای دل، چو تو را فتاد این کار
رو بر در یار زاریی کن
ای بخت، بموی بر عراقی
وی دیده، تو نیز یاریی کن
رنجه شو و غمگساریی کن
آخر سگک در تو بودم
یادم کن و حقگزاریی کن
ای نیک، ز من همه بد آمد
نیکی کن و بردباریی کن
بر عاشق خود مگیر خرده
ای دوست بزرگواریی کن
ای دل، چو تو را فتاد این کار
رو بر در یار زاریی کن
ای بخت، بموی بر عراقی
وی دیده، تو نیز یاریی کن
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.