هوش مصنوعی: شاعر در این متن به زیبایی و جمال معشوق اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که این جمال باعث شور و غوغا در جهان شده است. او خود را سگ درگاه معشوق می‌داند و از عشق و ارادت خود به معشوق سخن می‌گوید. همچنین، شاعر اشاره می‌کند که معشوق همواره در جان او حضور داشته است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۴۱

تا تو در حسن و جمال افزوده‌ای
دل ز دست عالمی بربوده‌ای

در جهان این شور و غوغا از چه خاست؟
گر جمال خود به کس ننموده‌ای

گوی در میدان حسن افگنده‌ای
نیکوان را چاکری فرموده‌ای

پرده از چهره زمانی دور کن
کافتابی را به گل اندوده‌ای

چون نباشم من سگ درگاه تو؟
چون بدین نام خوشم بستوده‌ای

در جهان بیهوده می‌جستم تو را
خود تو در جان عراقی بوده‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.