هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد عشق و جدایی می‌نالد و از معشوق خود شکایت می‌کند که با وجود عشق و وفاداری او، معشوق دلش را ربوده، او را رنجانده و در نهایت رهایش کرده است. شاعر از حیله‌های معشوق برای آزار او و بی‌تفاوتی‌اش پس از این رنج‌ها سخن می‌گوید و در پایان با طنز تلخی اشاره می‌کند که معشوق از دست او خلاص شده است.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که با درد و رنج همراه است و درک کامل آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از طنز تلخ و اشاره به حیله‌های عشقی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا تأثیر منفی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۶

نگارا، گر چه از ما برشکستی
ز جانت بنده‌ام، هر جا که هستی

ربودی دل ز من، چون رخ نمودی
شکستی پشت من، چون برشکستی

چرا پیوستی، ای جان، با دل من؟
چو آخر دست، از من می‌گسستی

ز نوش لب چو مرهم می‌ندادی
ز نیش لب چرا جانم بخستی؟

ز بهر کشتنم صد حیله کردی
چو خونم ریختی فارغ نشستی

اگر چه یافتی از کشتنم رنج
ز محنت‌های من، باری، برستی

مرا کشتی، به طنز آنگاه گویی:
عراقی، از کف من نیک جستی!
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.