هوش مصنوعی:
این متن یک شعر عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و جدایی سخن میگوید و به دنبال پاسخ به سوالاتی درباره معشوق و جایگاه او در زندگی خود است. شاعر از درد فراق و بیتوجهی معشوق شکایت میکند و در عین حال، به ستایش او میپردازد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و درک بیشتری دارند که مناسب سنین بالاتر است.
غزل شمارهٔ ۲۴۷
ای به تو زنده جسم و جان، مونس جان کیستی؟
شیفتهٔ تو انس و جان، انس روان کیستی؟
مهر ز من گسستهای، با دگری نشستهای
رنج ز من شکستهای، راحت جان کیستی؟
چون ز من جدا نهای، چیست که آشنا نهای؟
یک دم از آن ما نهای، آخر از آن کیستی؟
نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر
از تو دو کون بیخبر، پس تو عیان کیستی؟
صید دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو
ای دو جهان غلام تو، جان و جهان کیستی؟
یافتمی به روز و شب از لب لعل تو رطب
هیچ ندانم از دو لب شهد فشان کیستی؟
بر سر کویت چون سگان هر سحری کنم فغان
هیچ نگویی: ای فلان، تو ز سگان کیستی؟
شیفتهٔ تو انس و جان، انس روان کیستی؟
مهر ز من گسستهای، با دگری نشستهای
رنج ز من شکستهای، راحت جان کیستی؟
چون ز من جدا نهای، چیست که آشنا نهای؟
یک دم از آن ما نهای، آخر از آن کیستی؟
نز تو به من رسد اثر، نه به رخت کنم نظر
از تو دو کون بیخبر، پس تو عیان کیستی؟
صید دلم به دام تو، توسن چرخ رام تو
ای دو جهان غلام تو، جان و جهان کیستی؟
یافتمی به روز و شب از لب لعل تو رطب
هیچ ندانم از دو لب شهد فشان کیستی؟
بر سر کویت چون سگان هر سحری کنم فغان
هیچ نگویی: ای فلان، تو ز سگان کیستی؟
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.