هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس ناامیدی، گناهکاری و نیاز به بخشش سخن می‌گوید. او از دوری از یار و دوست شکایت دارد و با وجود شرمساری از کردار خود، امیدوار است که مورد لطف و بخشش قرار گیرد. شعر بیانگر التماس و درخواست کمک از یک مقام بالاتر یا معشوق است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی مانند گناه، شرمساری و التماس برای بخشش نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است.

غزل شمارهٔ ۲۵۵

آمد به درت امیدواری
کو را به جز از تو نیست یاری

محنت‌زده‌ای، نیازمندی
خجلت‌زده‌ای، گناهکاری

از گفتهٔ خود سیاه‌رویی
وز کردهٔ خویش شرمساری

از یار جدا فتاده عمری
وز دوست بمانده روزگاری

بوده به درت چنان عزیزی
دور از تو چنین بمانده خواری

خرسند ز خاک درگه تو
بیچاره به بوی یا غباری

شاید ز در تو باز گردد؟
نومید، چنین امیدواری

زیبد که شود به کام دشمن
از دوستی تو دوستداری؟

بخشای ز لطف بر عراقی
کو ماند کنون و زینهاری
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.