هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عراقی، بیانگر احساسات شاعر نسبت به معشوق است. او از عشق‌های گذرا ابراز نارضایتی می‌کند و زیبایی معشوق را بی‌نظیر می‌داند. شاعر از روزهای خوش گذشته و انتظار وصال معشوق می‌گوید و از او می‌خواهد که پرده را کنار بزند تا امیدواری‌ها زنده بماند. در نهایت، او از انتظار کشیدن برای وصال سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که معشوق خود را نشان دهد تا زیبایی‌اش را ببیند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند انتظار و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۷

تا چند عشق بازیم بر روی هر نگاری؟
چون می‌شویم عاشق بر چهرهٔ تو باری

از گلبن جمالت خاری است حسن خوبان
مسکین کسی کزان گل قانع شود به خاری!

خواهی که همچو زلفت عالم بهم بر آید؟ژ
بنمای عاشقان را از طرهٔ تو تاری

آن خوشدلی کجا شد؟ وان دور کو که ما را
دیدار می‌نمودی، هر روز یک دو باری؟

ما را ز هم جدا کرد ایام ورنه ما را
با دولت وصالت خوش بود روزگاری

در پرده چند باشی؟ برگیر برقع از روی
تا روی تو ببیند یک دم امیدواری

در انتظار وصلت جانم رسید بر لب
از وصل تو چه حاصل، ما را جز انتظاری؟

جام جهان نمایت بنمای، تا عراقی
اندر رخت ببیند رخسار هر نگاری
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.