هوش مصنوعی: متن بالا یک شعر عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از معشوق خود می‌خواهد تا با دادن جام شراب، توبه‌اش را بشکند و او را از ریا و زهد دور کند. شاعر به زیبایی معشوق و مستی ناشی از بوی او اشاره می‌کند و از هجران شکایت می‌کند، درخواست وصال دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند شراب و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۶۷

الا قم، واغتنم یوم التلاقی
و در بالکاس وارفق بالرفاقی

بده جامی و بشکن توبهٔ من
خلاصم ده ازین زهد نفاقی

مشعشعة اذا اسکرت منها
فلا اضحوا الی یوم التلاقی

ازان باده که اول دادی، ای دوست
بده بار دگر، گر هست باقی

و ان لم یبق فی‌الدن الحمیا
تدارک بالرحیق من الحداقی

مرا باده مده، بوی خودم ده
که از بوی تو سرمستیم، ساقی

اما تسقی کئوس الوصل یوما
الی کم کاس هجران تساق

به وصلت شاد کن جانم، کزین بیش
ندارد طاقت هجران عراقی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.