هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دوری معشوق شکایت کرده و بیان می‌کند که بدون او در عذاب است. او از معشوق می‌خواهد که به او توجه کند و رهایش سازد. شاعر همچنین از جذابیت و فریبندگی معشوق می‌گوید و از او می‌خواهد که دلش را نبرد و به او رحم کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده‌تر، فهم آن را برای سنین پایین‌تر دشوار می‌کند.

غزل شمارهٔ ۲۸۶

ای خوشتر از جان، آخر کجایی؟
کی روی خوبت با ما نمایی؟

بی‌تو چنانم کز جان به جانم
هر سو دوانم، آخر کجایی؟

بیمار خود را می‌پرس گه گه
پیوسته از ما مگزین جدایی

جانا، چه باشد؟ گر در همه عمر
گرد دل ما یک دم برآیی

تا کی ز غمزه دلها کنی خون؟
چند از کرشمه جان را ربایی؟

چون می‌بری دل، باری، نگه‌دار
بیچاره‌ای را چند آزمایی؟

دربند خویشم، بنگر سوی من
باشد که یابم از خود رهایی
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.