هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جمال معشوق خود اشاره می‌کند و از عشق و شیدایی خود می‌گوید. او توصیف می‌کند که زیبایی معشوق آن‌قدر زیاد است که حتی خورشید در مقابل آن شرمسار می‌شود و زبان شاعر از توصیف آن ناتوان است. شاعر تأکید می‌کند که بدون دیدن معشوق، تحمل شکیبایی برایش ممکن نیست.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۸۷

ای ربوده دلم به رعنایی
این چه لطف است و آن چه زیبایی؟

بیم آن است کز غم عشقت
سر بر آرد دلم به شیدایی

از خجالت خجل شود خورشید
گر تو برقع ز روی بگشایی

زیر برقع چو آفتاب منیر
اندر ابر لطیف پیدایی

در جمالت لطافتی است که آن
در نیابد کمال بینایی

منقطع می‌شود زبان مرا
پیش وصف رخ تو گویایی

آن ملاحت که حسن روی توراست
کس نبیند، مگر که بنمایی

نیست بی‌روی تو عراقی را
بیش ازین طاقت شکیبایی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.