۴۱۲ بار خوانده شده
نداد عشق گریبان به دست کس ما را
گرفت این می پرزور، چون عسس ما را
به گرد خاطر ما آرزو نمیگردید
لب تو ریخت به دل، رنگ صد هوس ما را
خراب حالی ما لشکری نمیخواهد
بس است آمدن و رفتن نفس ما را
تمام روز ازان همچو شمع خاموشیم
که خرج آه سحر میشود نفس ما را
غریب گشت چنان فکرهای ما صائب
که نیست چشم به تحسین هیچ کس ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
گرفت این می پرزور، چون عسس ما را
به گرد خاطر ما آرزو نمیگردید
لب تو ریخت به دل، رنگ صد هوس ما را
خراب حالی ما لشکری نمیخواهد
بس است آمدن و رفتن نفس ما را
تمام روز ازان همچو شمع خاموشیم
که خرج آه سحر میشود نفس ما را
غریب گشت چنان فکرهای ما صائب
که نیست چشم به تحسین هیچ کس ما را
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.