هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی بیانگر دردها و رنج‌های روحی و عاطفی انسان است. شاعر از ناتوانی در برابر مشکلات، طوفان‌های زندگی، و دوری از معشوق سخن می‌گوید. همچنین، به مفاهیمی مانند زندان جسم، یاد بهشت، و رنج‌های عاطفی اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر از شوخی‌های سرنوشت و سنگینی دل می‌گوید که همچون کوه بر دوش انسان سنگینی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و دوری از معشوق ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۴

طاقت کجاست روی عرق ناک دیده را؟
آرام نیست کشتی طوفان رسیده را

بی حسن نیست خلوت آیینه‌مشربان
معشوق در کنار بود پاک دیده را

یاد بهشت، حلقهٔ بیرون در بود
در تنگنای گوشهٔ دل آرمیده را

ما را مبر به باغ که از سیر لاله‌زار
یک داغ صد هزار شود داغ دیده را

با قد خم ز عمر اقامت طمع مدار
در آتش است نعل، کمان کشیده را

زندان جان پاک بود تنگنای جسم
در خم قرار نیست شراب رسیده را

شوخی که دارد از دل سنگین به کوه پشت
می‌دید کاش صائب در خون تپیده را
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.