هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از رنجها و ناامیدیهای خود سخن میگوید. او احساس میکند که در دنیایی پر از وحشت اسیر شده و مانند زنجیرها پیچیده و تابیده شده است. او خود را مانند جامی میبیند که پیش از چشیدن، شکسته و بر زمین ریخته شده است. همچنین، او از دلشکستگی و غمهایش میگوید که مانند غبار آسیا بر دلتنگتر از اشکهایش شده است. شاعر احساس میکند که در وحشت خود اسیر است و دلش به دنبال آرامش در دنیایی دیگر میگردد. در نهایت، او از عشق و فداکاری سخن میگوید و بیان میکند که حاضر است جانش را نثار معشوق کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاشقانه، فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و دلشکستگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین و نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۱۳
نه دل ز عالم پر وحشت آرمیده مرا
که پیچ و تاب به زنجیرها کشیده مرا
چو جام اول مینا، سپهر سنگیندل
به خاک راه گذر ریخت ناچشیده مرا
چو آسیا که ازو آب گرد انگیزد
غبار دل شود افزون ز آب دیده مرا
رهین وحشت خویشم که میبرد هر دم
به سیر عالم دیگر، دل رمیده مرا
نثار بوسهٔ او نقد جان چرا نکنم؟
که تا رسیده به لب، جان به لب رسیده مرا
به صد هزار صنم ساخت مبتلا صائب
درین شکفته چمن، دیدهٔ ندیده مرا
که پیچ و تاب به زنجیرها کشیده مرا
چو جام اول مینا، سپهر سنگیندل
به خاک راه گذر ریخت ناچشیده مرا
چو آسیا که ازو آب گرد انگیزد
غبار دل شود افزون ز آب دیده مرا
رهین وحشت خویشم که میبرد هر دم
به سیر عالم دیگر، دل رمیده مرا
نثار بوسهٔ او نقد جان چرا نکنم؟
که تا رسیده به لب، جان به لب رسیده مرا
به صد هزار صنم ساخت مبتلا صائب
درین شکفته چمن، دیدهٔ ندیده مرا
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.