۷۳۶ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۹۰

ز خارزار تعلق کشیده دامان باش
به هر چه می‌کشدت دل، ازآن گریزان باش

قد نهال خم از بار منت ثمرست
ثمر قبول مکن، سرو این گلستان باش

درین دو هفته که چون گل درین گلستانی
گشاده‌روی‌تر از راز می‌پرستان باش

تمیز نیک و بد روزگار کار تو نیست
چو چشم آینه در خوب و زشت حیران باش

کدام جامه به از پرده‌پوشی خلق است؟
بپوش چشم خود از عیب خلق و عریان باش

درون خانهٔ خود، هر گدا شهنشاهی است
قدم برون منه از حد خویش، سلطان باش

ز بلبلان خوش‌الحان این چمن صائب
مرید زمزمهٔ حافظ خوش‌الحان باش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.