هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با خطاب به ساقی، از او می‌خواهد که بارهای سنگین هستی را از دوشش بردارد، او را از زیر کهن دیوارها نجات دهد و از پرده‌های پندار بیرون آورد. او خواهان رهایی از ریاکاری و پیوستن به وحدت است و از ساقی می‌خواهد که او را در این راه یاری کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار است. همچنین، برخی از اشارات به شراب و مستی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۶

حجاب جسم را از پیش جان بردار ای ساقی
مرا مگذار زیر این کهن دیوار ای ساقی

به یک رطل گران بردار بار هستی از دوشم
من افتاده را مگذار زیر بار ای ساقی

به راهی می‌رود هر تاری از زلف حواس من
مرا شیرازه کن از موج می زنهار ای ساقی

چرا از غیرت مذهب بود کم غیرت مشرب؟
مرا در حلقهٔ اهل ریا مگذار ای ساقی

چراغ طور در فانوس مستوری نمی‌گنجد
برون آور مرا از پردهٔ پندار ای ساقی

شراب آشتی‌انگیز مشرب را به دور آور
بده تسبیح را پیوند با زنار ای ساقی

ادیب شرع می‌خواهد به زورم توبه فرماید
به حال خود من شوریده را مگذار ای ساقی

ز انصاف و مروت نیست در عهد تو روشنگر
زند آیینهٔ من غوطه در زنگار ای ساقی

به شکر این که داری شیشه‌ها پر بادهٔ وحدت
به حال خویش صائب را چنین مگذار ای ساقی
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.