هوش مصنوعی: شاعر در این متن از ساقی می‌خواهد که با دادن شراب، شرم و حیا را از بین ببرد و به عشق و شادی بپردازد. او از تشنگی و عشق خود می‌گوید و از ساقی می‌خواهد که به او توجه کند و از جفا بپرهیزد.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیمی مانند شراب و میگساری و عشق است که برای مخاطبان زیر 18 سال مناسب نیست.

غزل شمارهٔ ۱۷۵

سوختی در عرق شرم و حیا ای ساقی
دو سه جامی بکش، از شرم برآ ای ساقی

از می و نقل به یک بوسه قناعت کردیم
رحم کن بر جگر تشنهٔ ما ای ساقی

پنبه را وقت سحر از سر مینا بردار
تابرآید می خورشید لقا ای ساقی

بوسه دادی به لب جام و به دستم دادی
عمر باد و مزهٔ عمر ترا ای ساقی!

دهنم از لب شیرین تو شد تنگ شکر
چون بگویم به دو لب، شکر ترا ای ساقی؟

شعله بی‌روغن اگر زنده تواند بودن
طبع بی می نکند نشو و نما ای ساقی

صائب تشنه جگر را که کمین بندهٔ توست
از نظر چند برانی به جفا ای ساقی؟
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.