هوش مصنوعی: این شعر از صائب تبریزی به زیبایی‌های زندگی و عشق می‌پردازد. شاعر با اشاره به بهار و لعل لب، زندگی را با عشق پیوند می‌زند و هشدار می‌دهد که بدون عشق، زندگی بی‌معناست. او همچنین بر ارزش تجربه و دوستی‌های قدیمی تأکید دارد و از ناامیدی دوری می‌جوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۷۹

زهی رویت بهار زندگانی
به لعلت زنده، نام بی‌نشانی

دو روزی شوق اگر از پا نشیند
شود ارزان متاع سرگرانی

بدآموز هوس عاشق نگردد
نمی‌آید ز گلچین باغبانی

تجلی سنگ را نومید نگذاشت
مترس از دور باش لن‌ترانی

شراب کهنه و یار کهن را
غنیمت دان چو ایام جوانی

اگر عاشق نمی‌بودیم صائب
چه می‌کردیم با این زندگانی؟
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.