هوش مصنوعی: این متن به موضوع رهایی از خود و رسیدن به وحدت وجود از طریق خراباتی‌گری می‌پردازد. خرابات به عنوان مکانی فراتر از محدودیت‌های دنیوی و مقام عاشقان بی‌قید توصیف شده است. در این مسیر، فرد از تعلقات دنیوی، خیر و شر، و حتی هویت خود رها می‌شود و به مستی بی‌خودی و ذوق نیستی می‌رسد. متن همچنین به نقد ظواهر دینی مانند زهد و تقوا می‌پردازد و بر اهمیت تجربه‌ی مستقیم عرفانی تأکید دارد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از اشارات به مستی و رهایی از قیود اجتماعی ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح داشته باشد.

بخش ۵۷ - اشارت به خرابات

خراباتی شدن از خود رهایی است
خودی کفر است ور خود پارسایی است

نشانی داده‌اندت از خرابات
که «التوحید اسقاط الاضافات»

خرابات از جهان بی‌مثالی است
مقام عاشقان لاابالی است

خرابات آشیان مرغ جان است
خرابات آستان لامکان است

خراباتی خراب اندر خراب است
که در صحرای او عالم سراب است

خراباتی است بی حد و نهایت
نه آغازش کسی دیده نه غایت

اگر صد سال در وی می‌شتابی
نه کس را و نه خود را بازیابی

گروهی اندر او بی پا و بی سر
همه نه مؤمن و نه نیز کافر

شراب بیخودی در سر گرفته
به ترک جمله خیر و شر گرفته

شرابی خورده هر یک بی‌لب و کام
فراغت یافته از ننگ و از نام

حدیث و ماجرای شطح و طامات
خیال خلوت و نور کرامات

به بوی دردیی از دست داده
ز ذوق نیستی مست اوفتاده

عصا و رکوه و تسبیح و مسواک
گرو کرده به دردی جمله را پاک

میان آب و گل افتان و خیزان
به جای اشک خون از دیده ریزان

گهی از سرخوشی در عالم ناز
شده چون شاطران گردن افراز

گهی از روسیاهی رو به دیوار
گهی از سرخ‌رویی بر سر دار

گهی اندر سماع از شوق جانان
شده بی پا و سر چون چرخ گردان

به هر نغمه که از مطرب شنیده
بدو وجدی از آن عالم رسیده

سماع جان نه آخر صوت و حرف است
که در هر پرده‌ای سری شگرف است

ز سر بیرون کشیده دلق ده تو
مجرد گشته از هر رنگ و هر بو

فرو شسته بدان صاف مروق
همه رنگ سیاه و سبز و ازرق

یکی پیمانه خورده از می صاف
شده زان صوفی صافی ز اوصاف

به مژگان خاک مزبل پاک رفته
ز هر چ آن دیده از صد یک نگفته

گرفته دامن رندان خمار
ز شیخی و مریدی گشته بیزار

چه شیخی و مریدی این چه قید است
چه جای زهد و تقوی این چه شید است

اگر روی تو باشد در که و مه
بت و زنار و ترسایی تو را به
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۲۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۶ - جواب
گوهر بعدی:بخش ۵۸ - سال از معنی بت و زنار و ترسایی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.