هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام و رنج‌های عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از جدایی، حسادت، درد عشق و ناتوانی در فراموشی معشوق می‌نالد. او از تیغ بی‌رحم عشق و حسرت‌هایش می‌گوید و در نهایت به ناامیدی و درماندگی در حل این مشکل عاطفی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی، درد عشق و ناامیدی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین ممکن است برخی از مضامین مانند حسادت و رنج برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۸

ناقه آن محمل نشین چون راند از منزل مرا
جان قفای ناقه رفت و دل پی محمل مرا

ز آتش رشکم کنی تا داغ، هر شب می‌شوی
شمع بزم غیر و می‌خواهی در آن محفل مرا

بعد عمری زد به من تیغی و از من درگذشت
کشت لیک از حسرت تیغ دگر قاتل مرا

بارها گفتم که پیکانش ز دل بیرون کشم
جهدها کردم ولی برنامد این از دل مرا

خط برآوردی و عاشق کشتی آخر کرد عشق
غرقه در دریا تو را آسوده در ساحل مرا

چاره جو هاتف برای مشکل عشقم ولی
مشکل از تدبیر آسان گردد این مشکل مرا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.