هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از گفت‌وگوی شاعر با معشوق سخن می‌گوید. شاعر از عشق، هجران، ندامت و آرزوی وصال می‌گوید و در نهایت به مفاهیمی مانند قیامت، مرگ و عرفان اشاره می‌کند. معشوق در این شعر گاهی پاسخ‌های تند و گاهی نرم می‌دهد و شاعر از درد فراق و امید به دیدار سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند ندامت، هجران و مرگ نیاز به درکی بالغانه دارند.

غزل شمارهٔ ۲۳

گفتم نگرم روی تو گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت

گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق
گفتم چه بود حاصل آن گفت ندامت

هر جا که یکی قامت موزون نگرد دل
چون سایه به پایش فکند رحل اقامت

در خلد اگر پهلوی طوبیم نشانند
دل می‌کشدم باز به آن جلوهٔ قامت

عمرم همه در هجر تو بگذشت که روزی
در بر کنم از وصل تو تشریف کرامت

دامن ز کفم می‌کشی و می‌روی امروز
دست من و دامان تو فردای قیامت

امروز بسی پیش تو خوارند و پس از مرگ
بر خاک شهیدان تو خار است علامت

ناصح که رخش دیده کف خویش بریده است
هاتف به چه رو می‌کندم باز ملامت
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.