هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد جدایی و عشق نافرجام میگوید. او دلش را مانند قطرهای خون توصیف میکند که از فراق آسیب دیده است. شاعر به عشقی اشاره میکند که مانند داستان لیلی و مجنون، آفت دل و صبر است. او با وجود رنجهای فراوان، عشق را تحمل میکند و آن را به دوش میکشد. شاعر همچنین به گردون (سرنوشت) اشاره میکند که باعث جدایی شده است و در پایان، اگر هاتف (ندای درونی) عاشق شود، آن را تقصیر طبیعت موزون میداند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار است. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و اندوه ناشی از عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۴
چه گویمت که دلم از جدائیت چون است
دلم جدا ز تو دل نیست قطرهٔ خون است
تو کردهای دل من خون و تا ز غصه کنی
دوباره خون به دلم پرسیم دلت چون است
نه زلف و خال و رخ لیلی، آن دگر چیز است
که آفت دل و صبر و قرار مجنون است
ز مور کمترم و میکشم به قوت عشق
به دوش باری، کز حد پیل افزون است
ز من بریدی اگر مهر بیسبب دانم
که این نه کار تو این کار ، کار گردون است
اگر به قامت موزون کشد دل هاتف
نه جرم او که تقاضای طبع موزون است
دلم جدا ز تو دل نیست قطرهٔ خون است
تو کردهای دل من خون و تا ز غصه کنی
دوباره خون به دلم پرسیم دلت چون است
نه زلف و خال و رخ لیلی، آن دگر چیز است
که آفت دل و صبر و قرار مجنون است
ز مور کمترم و میکشم به قوت عشق
به دوش باری، کز حد پیل افزون است
ز من بریدی اگر مهر بیسبب دانم
که این نه کار تو این کار ، کار گردون است
اگر به قامت موزون کشد دل هاتف
نه جرم او که تقاضای طبع موزون است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.