هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از احساسات عمیق خود درباره عشق، فراق، و رنج‌های عاطفی سخن می‌گوید. او با وجود پیری و ناتوانی، هنوز به عشق جوانی خود پایبند است و از معشوق می‌خواهد که او را از خود نراند. شاعر از درد فراق و نگاه مهربان معشوق می‌گوید و از بادهای سخت و سموم گلستان زندگی شکایت می‌کند. در نهایت، او خود را قربانی بلای هجر می‌داند و از معشوق می‌خواهد که او را نجات دهد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مضامین عاطفی عمیق و پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات شعری قدیمی ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۶

به حریم خلوت خود شبی چه شود نهفته بخوانیم
به کنار من بنشینی و به کنار خود بنشانیم

من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودت مران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم

منم ای برید و دو چشم تر ز فراق آن مه نوسفر
به مراد خود برسی اگر به مراد خود برسانیم

چو برآرم از ستمش فغان گله سر کنم من خسته جان
برد از شکایت خود زبان به تفقدات زبانیم

به هزار خنجرم ار عیان زند از دلم رود آن زمان
که نوازد آن مه مهربان به یکی نگاه نهانیم

ز سموم سرکش این چمن همه سوخت چون بر و برگ من
چه طمع به ابر بهاری و چه زیان ز باد خزانیم

شده‌ام چو هاتف بینوا به بلای هجر تو مبتلا
نرسد بلا به تو دلرباگر ازین بلا برهانیم
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.