هوش مصنوعی: این متن شعری است که در سوگ فردی نیکوکار و زیبا نوشته شده است. شاعر از از دست دادن این شخص که مانند گلی تازه و زیبا بود، ابراز تأسف می‌کند. او اشاره می‌کند که این فرد در طول عمر خود تنها کارهای نیک انجام داد و سرانجام به بهشت رفت. هاتف (شاعر) با بیان تاریخ مرگ او، از رفتنش به سوی بهشت یاد می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و اخلاقی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، موضوع مرگ و سوگواری ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامناسب باشد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر می‌توانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند و از زیبایی‌های ادبی آن لذت ببرند.

شمارهٔ ۱۷

حیف از هدیه آن گل رعنا
که پری چهره بود و حور سرشت

حیف از آن تازه گل که بر شاخش
دست گلچین روزگار نهشت

از حریرش لباس بود آخر
بسترش خاک گشت و بالین خشت

رشتهٔ عمر آن یگانه گهر
گردش چرخ بین چگونه برشت

بود تا مزرع جهانش جای
تخم خیرات جاودانی کشت

همه نیکی گزید و نیکی کرد
آری از خوب برنیاید زشت

الغرض چون ازین جهان خراب
سوی گلزار خلد رفت نوشت:

هاتف خسته‌دل به تاریخش
از جهان هدیه شد به سوی بهشت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.