هوش مصنوعی: شاعر در این غزل از عشق و دل‌باختگی سخن می‌گوید و از رنج‌های عاشقی و حسد دیگران می‌نالد. او از معشوق خود شکایت دارد که با وجود کشتن دلش، هنوز امید به بازگشت دارد. همچنین، از پذیرفته شدن در نزد معشوق و سپس رد شدن می‌گوید و از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند یاد می‌کند که حتی فلک را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۳۶

به دعوی آمده ترکی که صید خود کندم
دل از تو می‌کنم ای بت خدا مدد کندم

مرا تو کشته‌ای و بر سرم ستاده کسی
که یک فسون ز لبش زنده ابد کندم

عجب که با همه عاشق کشی حسد نبری
که آن مسیح نفس روح در جسد کندم

مرا زیاده ز حد کرده است با خود نیک
رسیده کار به آن هم که با تو بد کندم

قبول خاطر او گشته‌ام به ترک درت
چنان نکرده قبولم که باز رد کندم

فلک که سکه عشقش به نام من زده است
عجب که باز به عشق تو نامزد کندم

چو محتشم خط آزادی از تو می‌گیرم
که او ز خیل غلامان به این سند کندم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.