هوش مصنوعی: این شعر از محتشم کاشانی بیانگر عشق و فداکاری بی‌حد شاعر است. او خود را اولین و وفادارترین عاشق معشوق می‌داند که با وجود رقبای بسیار، تنها کسی است که با جان و دل خریدار معشوق است. شاعر از رنج‌های عشق و اسارت در دام معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که حتی در مرگ نیز تنها اوست که از شوق دیدار معشوق می‌میرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر نیاز به درک و بلوغ فکری دارد که معمولاً از سنین نوجوانی به بعد قابل درک است. همچنین استفاده از استعاره‌های پیچیده و مضامین عرفانی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۳۷

نخست آنکس که شد در بند انکار تو من بودم
ولی آن کس که گشت اول گرفتار تو من بودم

زدند از من حریفان بیشتر لاف خریداری
ولی اول کسی کامد به بازار تو من بودم

به سیم و زر طلبکار تو گردیدند اگر جمعی
کسی کوشد به جان و سر خریدار تو من بودم

من اول از تو کردم احتراز اما اسیری هم
که کرد آخر سر خود در سر و کار تو من بودم

به بیماری کشید از حسرت کار دگر یاران
ولی آن کس که مرد از شوق دیدار تو من بودم

حریفان جان سپر کردند پیشت لیک جانبازی
که ضربت خورد از شمشیر خونخوار تو من بودم

چو نظم محتشم خوانی بگو کای بلبل محزون
کجا رفتی چه افتادت نه گلزار تو من بودم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.