هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از نامهربانی معشوق خود شکایت دارد و با زبان تهدید و عشق، از عواطف و احساسات خود سخن می‌گوید. شاعر با استفاده از استعاره‌های مختلف مانند بریدن زبان، ریشه‌کن کردن پیوند جان، و بریدن رگ‌های جان، عمق درد و عشق خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و تهدیدهای عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های شدید مانند بریدن زبان و رگ‌های جان نیاز به درک بالاتری از ادبیات و عواطف انسانی دارد.

شمارهٔ ۳۹

دانسته باش ای دل کزان نامهربانت می‌برم
گر باز نامش می‌بری بی‌شک زبانت می‌برم

با شاهد دلجوی غم دست وفا کن در کمر
کامروز یا فردا از آن نازک میانت می‌برم

چون از چمن نخل جوان برد به زحمت باغبان
با ریشهٔ پیوند جان از وی جنانت می‌برم

مردانه دندان سخت کن وز تیغ هجران سر مکش
گر سخت جانی تا ابد زان دلستانت می‌برم

زان میوه ارزان بها گر نگسلی پیوند خود
چون تاک ازین پس یک به یک رگهای جانت می‌برم

گر از ره بی‌غیرتی دیگر به آن کو می‌روی
از اره غیرت روان پای روانت می‌برم

شرح غم من محتشم زین پیش می‌گفتی به او
گر باز می‌گوئی زبان زین ترجمانت می‌برم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.