هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از درد عشق، وفاداری، و آرزوی وصال معشوق سخن می‌گوید. او از خدا می‌خواهد که معشوقش را فدای او کند و در عین حال، به وفاداری خود حتی پس از مرگ اشاره می‌کند. شاعر همچنین از رنج‌های عشق و جفای معشوق می‌نالد، اما در نهایت، عشق و وفاداری او پایدار می‌ماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج، جفا، و مرگ ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامناسب باشد.

شمارهٔ ۴۶

اگر خواهی دعای من کنی بر مدعای من
بگو بیمار عشق من شود یارب فدای من

اگر عمرم نمانده است ای پسر بادا بقای تو
دگر مانده است بر عمر تو افزاید خدای من

به یاران این وصیت می‌کنم کز تیغ جور تو
چو گردم کشته دامانت نگیرند از برای من

به تیغ بی دریغم چون کشد جلاد عشق تو
چو گوئی حیف از آن مسکین همین بس خونبهای من

به جای کور اگر در دوزخ افتم نبودم باکی
که میدانم به خصم من نخواهی داد جای من

ز من پیوند مگسل ای نهال بوستان دل
ز تن تا نگسلد پیوند جان مبتلای من

چه آئی بر سر خاکم بگو کز خاک سربر کن
وفای من ببین ای کشته تیغ جفای من

پس آنگه گر دعائی گوئیم این گو که در محشر
چو سر از خاک برداری نبینی جز لقای من

ازین خوش‌تر چه باشد کز تو چون پرسند کی بی‌غم
کجا شد محتشم گوئی که مرد اندر وفای من
نمی‌دانم چسان در ره فتادم
که رفت از تاب رفتن هم زیادم
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.