هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و غیرت خود سخن می‌گوید. او با وجود دیدن نشانه‌های گناه بر چهره معشوق، از نگاه کردن به او دست برنداشته است. غیرت او باعث می‌شود که به دیگران نگاه نکند و تنها به معشوق توجه داشته باشد. شاعر از مدعیانی می‌گوید که به دنبال وصلت با معشوق هستند، اما او تنها به خداوند پناه می‌برد تا عصمت معشوق را حفظ کند. در پایان، شاعر از معشوق می‌خواهد که از جنگ و ستیز دست بردارد و با دیگران به نیکی رفتار کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عشق و غیرت است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به کار رفته در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۵۴

گرچه دیدم بر عذار عصمتت خال گناه
چشم از رویت نبستم روی چشم من سیاه

کم نگه کردم که رویت را ندیدم سوی غیر
غیرتم بنگر که دیگر می‌کنم سویت نگاه

مدعی سررشتهٔ وصلت به چنگ آورده است
هست زلف در همت اینک به این مغنی گواه

غیر پر کید و تو بی‌قید و من از مجلس برون
جز خدا دیگر که پاس عصمتت دارد نگاه

حکم غیرت نیست در ملک دلم جاری بلی
از سیاستهای پیشین تایب است این پادشاه

گردد ای بت تا کی ازین جنگهای زرگری
از تو ضایع ناوک بیداد و از من تیر آه

از ته دل با کسان میدار صحبت بعد از آن
میشو از لطف زبانی محتشم را عذر خواه
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.