هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر احساسات یک زندانی یا فرد تحت ستم است که از ظلم و بیعدالتی رنج میبرد و آرزوی آزادی و رهایی دارد. شاعر از زبان خود و دیگر زندانیان سخن میگوید و از حاکم یا جلاد میخواهد که به یاد آنها باشد، آنها را آزاد کند و به رنجهایشان پایان دهد. همچنین، اشارهای به عشق و وفاداری دارد و از تنهایی و غمگینی در فراق یار میگوید.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی مانند ظلم، زندان، و بیعدالتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعر (مانند خنجر جلاد) ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۸
چو بر زندانیان رانی سیاست یاد کن ما را
بگردان گرد سر و ز قید جان آزاد کن ما را
زبان شکوه بگشایم اگر بر خنجر جورت
ملامت از زبان خنجر جلاد کن ما را
اگر بردار بیدادت بر آریم از زبان آهی
به رسوائی برون زین دار بیبنیاد کن ما را
نمودی یک وفا دادیم پیشت داد جانبازی
بی او امتحانی نیز در بیداد کن ما را
به سودای دل ناشاد خود در ماندهام بی تو
به این نیت که هرگز در نمانی شاد کن ما را
چو روزی مینشستم بر سر راهت اگر گاهی
غریبی را ببینی بر سر ره یاد کن ما را
ملولم از خموشی محتشم حرفی بگو از وی
زمانی هم زبان ناله و فریاد کن ما را
بگردان گرد سر و ز قید جان آزاد کن ما را
زبان شکوه بگشایم اگر بر خنجر جورت
ملامت از زبان خنجر جلاد کن ما را
اگر بردار بیدادت بر آریم از زبان آهی
به رسوائی برون زین دار بیبنیاد کن ما را
نمودی یک وفا دادیم پیشت داد جانبازی
بی او امتحانی نیز در بیداد کن ما را
به سودای دل ناشاد خود در ماندهام بی تو
به این نیت که هرگز در نمانی شاد کن ما را
چو روزی مینشستم بر سر راهت اگر گاهی
غریبی را ببینی بر سر ره یاد کن ما را
ملولم از خموشی محتشم حرفی بگو از وی
زمانی هم زبان ناله و فریاد کن ما را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.