هوش مصنوعی: این شعر از محتشم کاشانی بیانگر درد و رنج عاشقانه و عشق نافرجام است. شاعر از غم‌ها و رنج‌های عشق سخن می‌گوید و از بی‌وفایی معشوق شکایت دارد. همچنین، اشاره‌هایی به حسادت، غضب، و رنج‌های روحی ناشی از عشق دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، رنج‌های عشق، و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد یا نیاز به بلوغ عاطفی داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷

شوم هلاک چو غیری خورد خدنگ تو را
که دانم آشتئی در قفاست جنگ تو را

که کرده پیش تو اظهار سوز ما امروز
که آتش غضب افروخته است رنگ تو را

مصوران قلم از مو کنند تا نکشند
زیاده از سرموئی دهان تنگ تو را

زمان کنم افزون جراحت تن خویش
ز بس که بوسه زنم زخمهای سنگ تو را

جریدهٔ گرد من امشب گرت رفیقی نیست
چه باعث است به ره دمبدم درنگ تو را

به مدعی پر و بالی مده که پروازش
بباد بر دهد ای سرو نام و ننگ تو را

ز حرف پر دلی محتشم پرست جهان
ز بس که جای به دل می‌دهد خدنگ تو را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.