هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از عشق و شیفتگی شاعر به معشوق سخن می‌گوید. شاعر با توصیف نگاه‌های معشوق و تأثیر آن بر خود، از احساسات عمیق و شورانگیز خود می‌گوید. او از فتنه‌انگیزی معشوق، بازی‌های عاشقانه و دردهای ناشی از این عشق سخن می‌گوید و در نهایت، جان خود را فدای معشوق می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عاشقانه عمیق و استعاره‌های پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از عبارات مانند «فتنه» و «غمزه» نیاز به درک بالاتری از روابط عاطفی دارند.

غزل شمارهٔ ۴۸

رخش در غیر و چشم التفاتش در من است امشب
هزارش مصلحت درهر تغافل کردنست امشب

بتی کز غمزه هر شب دیگری را افکند در خون
نگاهی کرد و دانستم که چشمش برمنست امشب

تن و جانم فدای نرگس غماز او بادا
که از طرز نگاهش فتنه را جان در تنست امشب

شراب دهشتم دست هوس کوتاه می‌دارد
ز نقل وصل کاندر بزم خرمن خرمن است امشب

کند بدگوئیم با غیر و من بازی دهم خود را
که دیگر دوست در بند فریب دشمن است امشب

در اثنای حدیث درد من آن عارض افزودن
برین کز عشقم آگه گشته وجهی روشن است امشب

در آغوش خیالش جان غم فرسوده را با او
حجاب اندر میان نازکتر از پیراهنست امشب

ز بزم شحنه مجلس خدا را برمخیزانم
که نقد وصل دامن دامنم در دامنست امشب

دو چشم محتشم آماجگاه تیر پی در پی
ز پاس گوشهای چشم آن صید افکن است امشب
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.