هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از رقیب به عنوان کسی یاد می‌کند که با وجود دشمنی، گاهی مفید واقع می‌شود و حتی در برخی موارد به او کمک می‌کند. شاعر از عشق و هجران یار خود می‌نالد و از ناچاری و درماندگی خود در این راه سخن می‌گوید. همچنین، او از ترس خود از افسردگی و کم‌آزاری در بازار عشق می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنج‌های عشق است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۱

وصلم نصیب شد ز مددکاری رقیب
یاران مفید بود بسی یاری رقیب

در شاه راه عشق کشیدم ز پای دل
صد خار غم به قوت غمخواری رقیب

بیزاریش چو داد ز یارم برات وصل
من نیز میدرم خط بیزاری رقیب

از جام هجر یار چوسرها شود گران
ما هم کنیم فکر سبکساری رقیب

در دوست دشمنی من درمانده مانده‌ام
بیچاره از محبت ناچاری رقیب

ما را بسی مقرب دلدار کرده است
دوراست این عمل ز علمداری رقیب

ترسم که عاقبت شود افسرده محتشم
بازار عشق ما ز کم آزاری رقیب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.