هوش مصنوعی: این شعر از درد هجران و رنج عشق سخن می‌گوید. شاعر از تأثیر چشم‌زخم معشوق و ناتوانی در برابر جذبه‌های او می‌نالد. همچنین، به قدرت عشق و تأثیر آن بر روح و جسم اشاره می‌کند و از تحولاتی که عشق در زندگی او ایجاد کرده، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و هجران نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۵۴

دور بر بسترم از هجر تو رنجور انداخت
چشم زخم عجبی از تو مرا دورانداخت

من که سر خوش نشدم از می صد خمخانه
به یکی ساغرم آن نرگس مخمور انداخت

آن که در کشتن من دست اجل بست به چوب
ناوکی بود که آن بازوی پرزور انداخت

رنج را از تن مایل به اجل دور افکند
مژدهٔ پرسش او بس که به دل شور انداخت

ساخت بر گنج حیات دو جهانم گنجور
به عیادت چو گذر بر من رنجور انداخت

از دل جن و بشر شعلهٔ غیرت سر زد
از گذاری که سلیمان به سر مور انداخت

کلبهٔ محتشم از غرفهٔ مه برد سبق
تا بر او پرتوی آن طلعت پرنور انداخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.