هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و ارادت خود به دوست و خدا سخن می‌گوید. او از دنیا و مادیات بی‌نیاز است و تنها وصال دوست را می‌طلبد. شاعر به عشق و معنویت گرایش دارد و از هرگونه تظاهر و فرار از حقیقت دوری می‌کند. او به جایگاه والای خود در نزد خداوند و عشق به دوست اشاره می‌کند و از گناهان خود آگاه است، اما از خداوند طلب بخشش می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و معنوی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۳

منم که گوشه ی میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است

گرم ترانه ی چنگ صبوح نیست چه باک
نوای من به سحر آه عذرخواه من است

ز پادشاه و گدا فارغم بحمدالله
گدای خاک در دوست پادشاه من است

غرض ز مسجد و میخانه‌ام وصال شماست
جز این خیال ندارم خدا گواه من است

مگر به تیغ اجل خیمه برکنم ور نی
رمیدن از در دولت نه رسم و راه من است

از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فراز مسند خورشید تکیه گاه من است

گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش گو گناه من است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.