هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از محتشم کاشانی، بیانگر احساس بندگی و عشق به معشوق (الهی یا انسانی) است. شاعر خود را مدعی عشق معشوق می‌داند که تمام وجودش سوختهٔ این عشق است. او از تهمت‌های ناروا و شرمندگی‌های ناشی از این عشق می‌گوید و معتقد است حتی گریه‌اش به خنده‌ای در باغ وجود معشوق تبدیل می‌شود. در نهایت، شاعر خود را بنده‌ای می‌داند که ریشهٔ امیدش از دل کنده شده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به توضیح و تفسیر نیاز دارند که برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۹۶

مدعی که آتش اعراض فروزندهٔ توست
مدعای دل او سوختن بندهٔ توست

گر کنی پرسش و بی جرم بود چون باشد
تهمت آلود گنه کاین همه شرمندهٔ توست

آن که افکنده به همت دو جهان را ز نظر
این گمان می‌کندش کز نظر افکندهٔ توست

کم مبادا که طراوت ده باغ طربست
گریهٔ بنده که آب چمن خندهٔ توست

محتشم کز چمن وصل تواش رانده فلک
بندهٔ ریشهٔ امید ز دل کندهٔ توست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.