هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق نافرجام و درد دل‌هایش نسبت به معشوقی بی‌اعتنا می‌گوید. او از رفتارهای متناقض معشوق، مانند نگاه‌های غلط‌انداز و بی‌توجهی‌های عمدی، شکایت دارد و از تغییر رفتار معشوق و رازآلودگی او ابراز ناراحتی می‌کند. شاعر همچنین به حسادت و رقابت در عشق اشاره می‌کند و از ناتوانی خود در درک رفتار معشوق می‌نالد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و روان‌شناختی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و کنایه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۲

درهم است آن بت طناز نمی‌دانم چیست
ملتفت نیست به من باز نمی‌دانم چیست

بودی بنده‌نواز آن مه و امروز از ناز
کرده قانون دگر ساز نمی‌دانم چیست

گوشهٔ چشم به من دارد و مخصوصان را
می‌کند سوی خود آواز نمی‌دانم چیست

صد ره افتاده نگاهش به غلط جانب من
این نگاه غلط انداز نمی‌دانم چیست

من گمان زد به گنه و آن بت بدخو کرده
با حریفان جدل آغاز نمی‌دانم چیست

راز در پرده و اهل غرض استاده خموش
غرض از پوشش این راز نمی‌دانم چیست

محتشم سر به گریبان حیل برده رقیب
فکر آن شعبده پرداز نمی‌دانم چیست
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.