هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، به زیبایی‌های معشوق و تأثیر بی‌نظیر او بر جهان می‌پردازد. شاعر بیان می‌کند که حضور معشوق، تمام آداب و رسوم عاشقی پیشین را منسوخ کرده و زیبایی‌اش چنان است که حتی داستان یوسف و حسد برادرانش در مقابل آن رنگ باخته است. همچنین، محبت به دیگران در برابر عشق به معشوق بی‌معنا شده و حتی دردهای عاشقانهٔ دیگران در مقایسه با درد عشق او بی‌اهمیت می‌شود. در پایان، شاعر اشاره می‌کند که هنوز شعرش شهرت یافته که سبک دیگر شاعران در مقابل آن منسوخ شده است.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و اساطیری (مانند یوسف و برادرانش) ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۵۴

زهی به دور تو آئین دلبران منسوخ
ز طور تازه تو طور دیگران منسوخ

ز شهرت حسد اهل حسن برتو شده
حدیث یوسف و رشک برادران منسوخ

دلم نهاد بنای محبت چو توئی
محبت دگران شد بنا بر آن منسوخ

حدیث درد مرا دهر در میان انداخت
که شد حدیث دگر درد پروران منسوخ

لب زمانه به حرف سمنبری جنبید
که ساخت حرف تمام سمن بران منسوخ

خبر نداری از آن چاکری که خواهد کرد
بر تو خدمت صد ساله چاکران منسوخ

هنوز محتشم این نظم تازه شهرت بود
که گشت نظم جمیع سخنوران منسوخ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.